English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 256 (5932 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
enunciate U تلفظ کردن
enunciated U تلفظ کردن
enunciates U تلفظ کردن
enunciating U تلفظ کردن
pronounce U تلفظ کردن
pronounces U تلفظ کردن
enounce U تلفظ کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
lisp U شل وسرزبانی تلفظ کردن
lisped U شل وسرزبانی تلفظ کردن
lisping U شل وسرزبانی تلفظ کردن
lisps U شل وسرزبانی تلفظ کردن
accent با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
accented با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
accenting U : با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
accents U : با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
accentuate U با تکیه تلفظ کردن
accentuated U با تکیه تلفظ کردن
accentuates U با تکیه تلفظ کردن
accentuating U با تکیه تلفظ کردن
mispronounce U غلط تلفظ کردن
mispronounced U غلط تلفظ کردن
mispronounces U غلط تلفظ کردن
mispronouncing U غلط تلفظ کردن
anglicised U بطرزانگلیسی تلفظ کردن
anglicises U بطرزانگلیسی تلفظ کردن
anglicising U بطرزانگلیسی تلفظ کردن
anglicize U بطرزانگلیسی تلفظ کردن
anglicized U بطرزانگلیسی تلفظ کردن
anglicizes U بطرزانگلیسی تلفظ کردن
anglicizing U بطرزانگلیسی تلفظ کردن
aspirate U بانفس تلفظ کردن
aspirate U حرف H اول کلمهای را بطور حلقی تلفظ کردن
aspirates U بانفس تلفظ کردن
aspirates U حرف H اول کلمهای را بطور حلقی تلفظ کردن
aspirating U بانفس تلفظ کردن
aspirating U حرف H اول کلمهای را بطور حلقی تلفظ کردن
emphasised U باقوت تلفظ کردن
emphasises U باقوت تلفظ کردن
emphasising U باقوت تلفظ کردن
emphasize U باقوت تلفظ کردن
emphasized U باقوت تلفظ کردن
emphasizes U باقوت تلفظ کردن
emphasizing U باقوت تلفظ کردن
burr U غلیظ تلفظ کردن
burred U غلیظ تلفظ کردن
burring U غلیظ تلفظ کردن
burrs U غلیظ تلفظ کردن
diphthongize U تلفظ کردن دو صدای جداگانه در یک وهله
enouce U تلفظ کردن افهارکردن
intonate U با لحن خاصی تلفظ کردن
labiovelar U تلفظ شده بوسیله گرد کردن لبها
orthoepy U فن درست تلفظ کردن
sibilate U مانندحرف " س " تلفظ کردن
tolay street on U باتکیه تلفظ کردن
velarize U حروف را از کام تلفظ کردن
vocalize U تلفظ کردن تشکیل دادن
Other Matches
spoonerism U اشتباه در تلفظ حروف تعویض حروف در تلفظ برحسب تصادف
pronunciations U تلفظ
cacoepy U تلفظ بد
accent U تلفظ
accented U تلفظ
pronunciation U تلفظ
pronouncing U تلفظ
accents U تلفظ
accenting U تلفظ
tunes U لحن تلفظ
lam dacism U تلفظ حرف
mispronounciation U تلفظ نادرست
laissez aller U تلفظ به فرانسه
mispronunciation U تلفظ نادرست
mispronunciations U تلفظ نادرست
mispronunciation U تلفظ غلط
vocalization U تلفظ صوتی
pronounceable U قابل تلفظ
orthoepist U درست تلفظ کن
velarization U تلفظ کامی
mispronunciations U تلفظ غلط
tune U لحن تلفظ
pronouncing U تلفظ دار
aspiration U تلفظ حرف H ازحلق
enunciation U تلفظ واضح و روشن
emphatic U باقوت تلفظ شده
zee U تلفظ امریکایی حرف Z
jaw breaking U دشوار برای تلفظ
zed U تلفظ انگلیسی حرف Z
anglicization U تلفظ یا نوشتن بطرزانگلیسی
cacology U تلفظ یا انشاء غلط
aspirations U تلفظ حرف H ازحلق
intonation U طرز قرائت تلفظ
phonics U تلفظ وهجاهای کلمات
diction U تلفظ واضح و روشن
sigmatism U تلفظ نادرست حرف " س "
orthoepic U وابسته به تلفظ درست
tonemic U دارای تلفظ مشابه
sigmatismus lateralis U تلفظ کناری حرف " س "
sibilation U تلفظ بشکل حرف " س "
intonations U طرز قرائت تلفظ
well-spoken U دارای تلفظ خوب
well spoken U دارای تلفظ خوب
Your pronunciation is good. U تلفظ شما خوب است.
sigmatismus interdentalis U تلفظ میان دندانی حرف " س "
lenis U دارای تلفظ نرم رقیق
articulation U تلفظ شمرده طرز گفتار
sigmatismus adentalis U تلفظ روی دندانی حرف " س "
phonemics U علم شناسایی تلفظ کلمات وصداها
slobber U تلفظ کلمات با جاری ساختن اب دهان
slobbered U تلفظ کلمات با جاری ساختن اب دهان
extends U مجموعهای از حروف خاص که حاوی تلفظ ها
tongue twister U کلمه یا عبارت دارای تلفظ دشوار
How do you pronounce [say] that [this] word? U این واژه چه جور تلفظ می شود؟
orthoepist U کسیکه با تلفظ درست چیز میخواند
etacism U تلفظ e یونانی مانند a انگلیسی در emal
tongue-twister U کلمه یا عبارت دارای تلفظ دشوار
slobbering U تلفظ کلمات با جاری ساختن اب دهان
jaw breaker U سنگ شکن کلمهای که تلفظ ان دشواراست
slobbers U تلفظ کلمات با جاری ساختن اب دهان
phonrtic drill U مشتق تلفظ ازروی صدای حروف
phonetics U مبحث تلفظ صوتی حرف وکلمات
extend U مجموعهای از حروف خاص که حاوی تلفظ ها
tongue-twisters U کلمه یا عبارت دارای تلفظ دشوار
extending U مجموعهای از حروف خاص که حاوی تلفظ ها
smooth breathing U که دردستوریونانی عدم تلفظ حرف اول رامیرساند
lection U اختلاف معنی یا تلفظ یک کلمه بامتن چیزی
fortis U دارای تلفظ شدید همراه بابازدم قوی
rough breathing U که دردستوریونانی تلفظ شدن حرف اول را می رساند
slide U تبدیل تلفظ حرفی به حرف دیگری لغزنده
fricative U تلفظ شده با اصطکاک نفس ووقفه تنفس
syllabary U جدول راهنمای تلفظ هجاهای مقطع کلمات
slides U تبدیل تلفظ حرفی به حرف دیگری لغزنده
velarization U تلفظ حرف بوسیله قراردادن زبان برپشت سقف
labialism U حالت حروفی که با لب تلفظ می شوند تمایل بتلفظ باصداهابا لب
toneme U لفظی که درالسنه اهنگی تلفظ خاصی داشته باشد
transliteration U نقل عین تلفظ کلمه یا عبارتی از زبانی بزبان دیگر
homonym U کلمهای که تلفظ ان با کلمه دیگر یکسان ولی معنی ان دگرگون باشد
dieresis U دو نقطهای که بر روی بعضی ازحروف میگذارند تا تلفظ ان حرف راازحرف مجاورش جداسازد
palatals U حروف لطعی یا حنکی حروفی که با گذاردن زبان بکام دهان تلفظ میشوند
interdental consonant U حرف مصمتی که با گذاردن زبان در میان دندانهای بالاو پایین تلفظ میشود
diaeresis U دو نقطهای که بر روی بعضی ازحروف میگذارند تا تلفظ ان حرف راازحرف مجاورش جداسازد
enclitic U متکی به کلمه قبلی کلمهای که تکیه ندارد و یااگر دارد تکیه اش رابکلمه پیش از خود میدهد ودر تلفظ بدان کلمه می چسبد
to let somebody treat you like a doormat <idiom> U با کسی خیلی بد رفتار کردن [اصطلاح] [ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
unmew U رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
discharges U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharge U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
capture U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capturing U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
countervial U خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
captures U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
challengo U ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
verifies U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifying U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verified U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verify U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
foster U تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
shoot U جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
shoots U جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
cross examination U تحقیق چندجانبه بازپرسی کردن روبرو کردن شواهد استنطاق کردن
orienting U جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
to temper [metal or glass] U آب دادن [سخت کردن] [آبدیده کردن] [بازپخت کردن] [فلز یا شیشه]
survey U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
orient U جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
surveyed U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveys U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
orients U جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
calk U بتونه کاری کردن زیرپوش سازی کردن مسدود کردن
to appeal [to] U درخواستن [رجوع کردن به] [التماس کردن] [استیناف کردن در دادگاه]
to inform on [against] somebody U کسی را لو دادن [فاش کردن] [چغلی کردن] [خبرچینی کردن]
served U نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
concentrate U غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
concentrating U غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
assigning U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
serve U نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
assigns U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assigned U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
tae U پرش کردن با پا دفاع کردن و با پا ضربه زدن و خرد کردن
serves U نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
concentrates U غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
buck up U پیشرفت کردن روحیه کسی را درک کردن تهییج کردن
assign U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
soft pedal U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedal U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalled U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaled U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalling U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaling U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedals U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
times U تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
sterilized U گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
sterilize U گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
withstanding U مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
time U تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
exploit U استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
point U اشاره کردن دلالت کردن متوجه کردن نکته
married under a contract unlimited perio U زن گرفتن شوهر کردن مزاوجت کردن عروسی کردن با
exploiting U استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
support U حمایت یاتقویت کردن تحمل کردن اثبات کردن
sterilising U گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
to wipe out U پاک کردن محو کردن نابودکردن نیست کردن
to use effort U کوشش کردن بذل مساعی کردن سعی کردن
crosses U تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
crosser U تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
cross U تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
sterilizing U گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
timed U تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
sterilizes U گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
withstood U مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
exploits U استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
withstands U مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
withstand U مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
crossest U تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
sterilises U گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
infringing U تخلف کردن تجاوز کردن تجاور یا تخطی کردن
infringes U تخلف کردن تجاوز کردن تجاور یا تخطی کردن
infringe U تخلف کردن تجاوز کردن تجاور یا تخطی کردن
checked U بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
checks U بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
infringed U تخلف کردن تجاوز کردن تجاور یا تخطی کردن
preach U وعظ کردن سخنرانی مذهبی کردن نصیحت کردن
preached U وعظ کردن سخنرانی مذهبی کردن نصیحت کردن
preaches U وعظ کردن سخنرانی مذهبی کردن نصیحت کردن
corrects U تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
woos U افهار عشق کردن با عشقبازی کردن با خواستگاری کردن
woo U افهار عشق کردن با عشقبازی کردن با خواستگاری کردن
sterilised U گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
check U بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
wooed U افهار عشق کردن با عشقبازی کردن با خواستگاری کردن
correct U تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
correcting U تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
transliterate U عین کلمه یاعبارتی را اززبانی بزبان دیگر نقل کردن حرف بحرف نقل کردن نویسه گردانی کردن
surcharges U زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
surcharge U زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
institutionalize U در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalises U در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalising U در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalizes U در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalizing U در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
cipher device U وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
exploit U از فرصت استفاده کردن استفاده از موفقیت کردن بهره کشی کردن اغتنام فرصت کردن
exploits U از فرصت استفاده کردن استفاده از موفقیت کردن بهره کشی کردن اغتنام فرصت کردن
exploiting U از فرصت استفاده کردن استفاده از موفقیت کردن بهره کشی کردن اغتنام فرصت کردن
expend U مصرف کردن هزینه کردن خرج کردن
adjusting U مطابق کردن تنظیم کردن تعدیل کردن
evaporates U تبخیر کردن ناپدید کردن خشک یا کم اب کردن
expended U مصرف کردن هزینه کردن خرج کردن
modulates U میزان کردن مدوله کردن زیر و بم کردن
compensates U جبران کردن تلافی کردن تصحیح کردن
evaporating U تبخیر کردن ناپدید کردن خشک یا کم اب کردن
refers U ارجاع کردن تسلیم کردن عطف کردن
expending U مصرف کردن هزینه کردن خرج کردن
expends U مصرف کردن هزینه کردن خرج کردن
detaching U تجزیه کردن جدا کردن دور کردن
endorsed U فهرنویسی کردن جیرو کردن امضاء کردن
to adapt [to] U جور کردن [درست کردن ] [سازوار کردن] [به]
modulating U میزان کردن مدوله کردن زیر و بم کردن
endorsing U فهرنویسی کردن جیرو کردن امضاء کردن
modulate U میزان کردن مدوله کردن زیر و بم کردن
endorses U فهرنویسی کردن جیرو کردن امضاء کردن
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
2مهرآسا
2مهرآسا
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com